پنج نکته برای معماری جدید که لوکوربوزیه مطرح ساخت، از سال 1926 توسعه اولیه پلان آزاد و فرم باز را به طور موجز بیان میکند. بطور کلی آن پنج نکته با توجه به مسائل پیشین، دو اصل عمده را دربردارند: استفاده از ساختار اسکلت منظم (پیلوتی) که آزادی مطلوب را امکان میدهد و تبدیل دیوار باربر به پردهای که میتوان هرکجا که لازم باشد، قرار داد. این دو اصل به وضوح به یکدیگر وابستهاند و این واقعیتی است که همواره میس ون در روهه بر آن تاکید میکرد. هر دوی اینها از معماری جدید قرن نوزدهم سرچشمه میگیرند؛ مفهوم ساختار منظم ریشه در ساختمانهای آهنی شیشهای اولیه و آزادسازی دیوار نیز ریشه در خانههای اولیه فرانک لوید رایت دارد. وحدت این دو اصل از سوی برخی معماران آرت نوو نیز مطرح شده بود اما آن را تنها لوکوربوزیه به عنوان اصل بنیادین در طرح دام - اینو به سال 1914 عنوان کرد. گرچه این دو وجه به یکدیگر مربوطاند اما آزاد سازی دیوار میتواند اصلی برای ساختار منظم تلقی شود. ساختار منظم مهمتر از دیوار است. دیوار فضا را جهت میدهد و آن را همان طور حفظ میکند درصورتی که نخستین تلاشهای رایت، پلان آزاد را تحقق میبخشد که شکستن جعبه را به عنوان نقطه عطف در نظر میگیرد: "من بیوقفه دیوار را به عنوان دیوار کار کردم تا اینکه آن را به صورت کارکرد پرده درآوردم یعنی وسیلهای برای گشودن و گشایش فضا که در نهایت استفاده آزاد از کل فضا را امکانپذیر میسازد."
جدا از هدف کلی گشایش فضا، شکستن جعبه مستلزم گذر بیوقفه بین داخل و خارج است که رایت سطوح بیرونزده را برای کسب آن به کار گرفت. در خانههای رایت، دیوارها، سقف و کفها از پشت و رو ادامه مییابند و دیگر ممکن نیست که بتوان گفت فضای داخلی کجا متوقف میشود و فضای خارج کجا آغاز میگردد. برای ایجاد این عامل تداوم، فواصل بین سطوح با قسمتهای شیشهای، یا عبور از کف تا سقف یا نوارهای افقی طولانی روی دیوارهها پر شدهاند. هرچند تداوم در همه جا لازم نیست اما عمدتا در ورودیها، هشتیها و تراسها مشهود است. نمونههایی از این دست فراوانند که از آن میان میتوان به خانههای کوچک و ارزان نظیر خانه ایزابل رابرتز در ریور فارست و خانه بزرگ و مجلل روبی در شیکاگو، که هر دو به سال 1908 ساخته شدهاند اشاره کرد.
قرنهاست که بشر در رابطه تنگاتنگ با طبیعت به سر برده و برای تولید مایهتاج خود از آن الهام می گیرد .
ﺳﻴﺪﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪی ﺑﻮﺫﺭی
ﭼﻜﻴﺪﻩ
ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩﺍﻯ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺩﻭﻡ، ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪﻫﺎﻯ ﻓﻠﺴﻔﻰ، ﻫﻨﺮﻯ ﻭ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﺍﺻﻮﻝ ﻣﺪﺭﻧﻴﺴﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻛﺸﻴﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺠﺴﻤﻪﺳﺎﺯﻯ ﻣﻴﻨﻴﻤﺎﻟﻴﺴﻢ ﺑﺎ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩﻯ ﺍﻧﺘﺰﺍﻋﻰ، ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﻯ ﻫﻨﺮ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻣﻰﺭﻭﺩ، ﺑﺎ ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻰ ﺟﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻧﻘﺎﺷﻰ ﺍﻛﭙﺮﺳﻴﻮﻧﻴﺴﻢ ﺍﻧﺘﺰﺍﻋﻰ ﻭﭘﺎپﺁﺭﺕ ﺳﺮ ﺑﺮ ﻣﻰﺁﻭﺭﺩ.
ﻳﻦ ﺟﻨﺒﺶ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻧﻘﺶ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﻣﻮﻟﻒ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﮕﺎﻩ ﺟﺪﻳﺪﻯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻨﺮﻫﺎﻯ ﺗﺠﺴﻤﻰ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻰﻛﻨﺪ.
تاریخچه :
زندگی پر از صداست و ما همیشه طالب شنیدن صداهای خوش و حیاتی هستیم و از صداهای نا مطبوع و خطرناک گریزانیم. بطور کلی باید گفت که هر چه پیش می دویم، بشر نسبت به حس شنوایی بیشتر توجه پیدا میکند. پیشرفت روز افزون صنایع صوت از قبیل : تلفن ـ رادیو ـ فونوگراف ضبط صوت روی فیلم و تهیه فیلمهای صدا دار و غیره خود میتواند بر این موضوع دلیلی مسلم باشد .
از نظر اهمیتی که آکوستیک یا علم صدا دارا میباشد میتوان انتظار داشت که این موضوع در تاریخ علوم فیزیک جزو مطالب اساسی به شمار رفته باشد، در صورتی که چنین چیزی نیست، زیرا در قبال تاریخ سایر علوم ، تاریخ آکوستیک قسمت از قلم افتاده و مهجوری بیش نیست. یکی از دلایل این مهجوریت تاریخی این است که نظریه اساسی اصلی راجع به انتشار و اخذ صوت از زمانهای بسیار قدیم در تحولات فکر بشری پیدا شده و اسلوب این فکر همان است که امروزه مورد قبول ماست.
تولید صوت :
وقتی که به یک جسم جامد ضربه وارد میسازیم، تولید صدا میکند.....تحت بعضی از شرایط صدای حاصل ، بگوش انسان خوش آیند و مطبوع است و این در واقع اساس پیدایش علم موسیقی است که سالیان دراز قبل از تاریخ ضبط صوت ، موجود بوده است، اما موسیقی ، قرنها قبل از نظر علمی مورد تحقیق قرار گیرد، جزو صنایع ظریفه محسوب میگردید. این مطلب مورد قبول عموم است که اولین فیلسوف یونانی که مبنای موسیقی را برسی نموده است. فیثاغورث میباشد که 6 قرن قبل از میلاد زندگی میکرده است .ارتباط صوت و ارتعاش :
تجربیات یومیه نشان میدهد که احساس شنیدن وقتی برای ما پیدا میشود که شی که در مجاورت ما واقع شده است به ارتعاش در آید. مثلا اگر پهلوی ما جامی فلزی قرار داشته باشد چنانچه با یک قطعه فلز به بدنه جام بزنیم صدایی از آن به گوش میرسد، و اگر با دقت به آن نگاه کنیم ملاحظه میگردد که در حین صدا دادن لبه جام غیر واضح میباشد و این علامت ارتعاش سریع است .
اگر در این هنگام پاندول سبک وزن سادهای را به بدنه جام نزدیک کنیم ضربههای پشت سر هم بدنه جام را روی پاندول که دلیل ارتعاش آن است بخوبی مشاهده میکنیم. اما بعضی اوقات ارتعاش به اندازهای سریع است که با چشم دیده نمیشود و باید با وسایل مختلف از قبیل وسیله فوق وجود آنرا در اجسام ظاهر ساخت .• علاوه بر آزمایشهای مربوط به هوا جامدات و مایعات نیز برای صوت ناقل خوبی هستند. هر کس میداند که با گذاشتن گوش خود بزمین میتواند حرکت عابرین پیاده و چهارپایان را از مسافت نسبتا زیادی بشنود. همچنین اگر گوش خود را به ریل راه آهن بچسبانیم حرکت لکوموتیو و قطار را ممکن است از چندین کیلومتر بشنویم . خاصیت انتقال صوت در جامدات و مایعات قویتر از خاصیت مزبور در گازها میباشد .
اغلب دیدهایم که با وجودیکه پهلوی ریل راه آهن ایستادهایم ، صدای حرکت قطاری را که دور از ما واقع شده است نمیشنویم، و اگر بخواهیم صدای حرکت قطار مزبور را بشنویم یا باید گوش خود را به ریل بچسبانیم و یا اینکه یک سر میله چوبی و یا فلزی را به ریل چسبانده و سر دیگر را روی گوش خود بگذاریم، طوریکه در هر دو حالت استخوان خارجی گوش به ارتعاش در آید. به همین دلیل است که دیاپازون را روی جعبه مخصوص قرار میدهند تا صدایش قوی شود .
• صدا نتیجه ارتعاش یک جسم است و در محیط مادی (هوا یا آب) به صورت موج انتشار می یابد و ما در دستگاه شنوایی مان آن را با فعل و انفعالات فیزیولوژیک درک می کنیم.•
بسامد : تعداد حرکت نوسانی را در مدت زمان معین بسامد می نامند.(هر حرکت کامل نوسانی تناوب نامیده می شود).زمان اندازه گیری نوسان ها ثانیه می باشد و تعدادشان با واحد هرتز مشخص می شود. ثانیه/تعداد نوسان Hz=• هرقدر بسامد صدا بیشتر باشد یعنی حرکت ارتعاشی تندتر باشد صدای حاصل زیرتر و هرقدر بسامد آن کمتر باشد بم تر خواهد بود. اما گوش انسان تنها قادر به شنیدن صداها در بازه بسامدی بین 20 تا 20000هرتز می باشد.
• برای تولید و انتشارات امواج آکوستیکی ، ارتعاشهایی را که سبب تولید و انتقال موجهای آکوستیکی میشوند بر حسب حدود فرکانسشان به سه دسته تقسیم میشوند: ارتعاشهای صوتی که در ایجاد صدا موثرند و با گوش شنیده میشوند. حدود فرکانس ارتعاشهایی از این نوع که در ایجاد صدا موثرند و با گوش شنیده میشوند، بین 20 الی 15000 سیکل بر ثانیه میباشد. ارتعاشهای فراصوتی از فرکانسهای 15000 سیکل بر ثانیه به بالا و ارتعاشهای فروصوتی، از فرکانسهای 20 سیکل بر ثانیه به پایین.
• طول موج : جسم مرتعش هر تناوب کامل را در مدت زمانی مشخص انجام می دهد . واحد طول موج متر بوده و هرچه این مقدار کوتاهتر باشد صدا زیرتر و در صورت بلند بودن صدا بم تر می باشد.
• دامنه : حداکثر مسافتی که جسم مرتعش از نقطه تعادل خود در وسط به دو طرف (نقاط اوج ) طی می کند. . دامنه بیانی از شدت صداست. هرچه دامنه صدا بلندتر صدا شدیدتر و در صورت کوتاه بودن صدا ضعیف تر است.
• شدت صوت :احساس بلندی و کوتاهی صدا مربوط به انرژی حمل شده با امواج صوتی است و بر حسب واحد دسی بل میباشد که یک واحد مقایسهای است و عبارت است از ده برابر log نسبت شدت صدای مورد نظر به شدت یک سطح مقایسهای که بطور قراردادی صدایی است که دارای ۰۰۰۲/۰ میکرو بار فشار بوده و به عنوان آستانه شنوایی در انسان در نظر گرفته میشود.فرکانس شنوایی انسان بین۲۰۰۰۰ - ۲۰ سیکل در ثانیه انجام میشود که دارای شدتی برابرا ۶۰ - ۳۰ دسی بل میباشد.• تفاوت بلندی و شدت صوت : شدت صوت یک کمیت فیزیکی است اما بلندی صوت یک خاصیت فیزیولوژیکی که علاوه بر شدت صوت به گوش انسان نیز بستگی دارد .